آسمانها را آذین بستهاند. ملائک صف به صف ایستادهاند. در صف عبور ملائک به زمین هلهلهای برپاست زیرا جهان در انتظار تولد نوزادیست سراسر نور و رحمت. مکه به خود میبالد که در دل سرزمینی خشک و خشن، گلی به لطافت و طراوت این کودک، به خاک تفدیده این سرزمین هدیه شده است. کودکی که با آمدنش، نوای بهار به جان ها و همه جهان خواهد رسید. خانه عبدالمطلب میزبان این هدیه الهی است. مادر محمد (ص) چهره آسمانی اش را لبخندی از شوق و رضایت فرا گرفته، عبدالمطلب نیز خرسند از آمدن نوزاد و بیتاب دیدار اوست. هلهله و کف عرشیان به گوش زمینیان میرسد. وعده الهی محقق میشود و میهمان کوچک از راه میرسد. نوزاد مکه متولد میشود. آری محمد میآید. مایه فخر و مباهات زمین و زمان. کسی که در ازل، مهر حبیب خدا به نامش خورده است و قرار است کامل کننده تمام فضائل اخلاقی عالم باشد. خدا او را فرستاده تا از مکه که در جهل و تاریکی و نادانی غرق شده، شروع کند و تمام جهان را با فروغ هدایتش روشنا بخشد. قرار است مانند ابراهیم بت شکن باشد و چه مسیر دشواری پیش رو دارد و خداوند کریم، محمد امین را فرستاده تا مایه اتحاد همه کسانی باشد که حکومت خدا را روی زمین قرار دادند فارغ از هر رنگ و نژاد و مذهبی و به وی وعده تشکیل بزرگترین حکومت الهی جهان را به دست فرزند منتقمش که وامدار نام محمد است، داده است به امید روزی که این وعده محقق شود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
تهیه و تنظیم:معصومه رحیمی
چهارشنبه ۰۴ بهمن ۱۳۹۱