هلال محرم، خیمه غمی که در همیشه ی تاریخ جاودانه ماند...

روزها و ماه‌ها از پی هم گذشت تا تاریخ در مرور خویش به «محرم‌الحرام» برسد. ماهی که در لابه‌لای گرد و غباری هزار و چهارصد ساله همچنان تازه است و هر سال افراد بیشتری از سراسر عالم را با خود همراه می‌کند و خود همه ی تاریخ است.
هلال محرم، یادآور و آغازگر سیاه‌پوش شدن در و دیوار شهر و دلهای عاشقانی است که معنی عشق و ایثار را از کودکی و در زمزمه‌های مادران خویش شنیده‌اند و همراه پدران خود به جمع دلدادگان حسین (ع) پیوسته‌اند و در غم سالار شهیدان عالم گریسته اند...
در این روزها، قلب‌ها دنبال خیمه‌ای می‌گردند تا صدایی آشنا بشنوند و حرارت غمشان را با سردی اشک تسلی دهند... عقل‌ها در انتظار جنون‌اند... دست‌ها برای حک کردن عشق روی سینه‌ها آماده‌اند و نفس‌ها به شماره افتاده....
آری، «محرم» آمده است...
همان ماهی که در آن خورشید بر نیزه شد، بانو به اسیری رفت، آب شرمنده شد، دخترکی داغ یتیمی چشید، نیزه برای سیراب کردن طفلی بر آب پیشی گرفت و معادلات عالم بر هم زده شد تا حق بار دیگر جاودانه شود و تاریخ بهانه‌ای برای زنده ماندن داشته باشد.... 
السلام علیک یا اباعبدا... 



شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۱