آقا! پیچک اندیشهتان در تمام شهر پیچیده
غروب روز 25 شوال که نزدیک میشود، صدای نالههای غریبی جان عالم را پر میکند... شیعه است که غم دارد. شیعه است که قرنها بغض ظلم رفته بر شما را به غمخانه دل سپرده آقا.
آقای گل واژههای خدایی! نام شریف و صادقانهتان را سالهاست که این ثانیهها کم دارد و دست شیعیانتان از خاک پاک بقیع که جان خالص و خستهتان در آن آرمیده به هر بهانه کوتاه است.
رفتید! نیمه رجب بود یا پایان شوال؟ رفتید و روزها و غروبها محزون ستمی شد که بر فکر و فخر دانش بیپایانتان روا شد. چه ولیدها، چه یزیدها و چه منصور دوانقیها که تاب و توان کلام پرقوام و صادقانهتان را نداشتند. گریختند اما باز کلام گرم و صمیمی شما، را از هر بابی و زبانی شنیدند که در کلام مردم ریشه دوانده بود، بال و پر گرفته بود و داشت چونان پیچکی در هوای شهر میپیچید و تمام کوچهها را پر میکرد...
صادق آل نبی! تاب نیاوردند کلام ظریف و دلنشینتان را که جانها را مسخر قوام و دوام خویش ساخته بود؛ چشم بستند بر هزاران هزار مریدی که جان و دل به پرتو بیان بیمثالتان بسته بودند و جسمتان را به اسارت بردند، غافل از آنکه عطر ناب فکر و اندیشهتان فضا را پر کرده است و تا ابد مهر شیعه جعفری بر رهروان و پیروانتان نقش بسته است.
بیرق سبز جعفری، در دستان فرزندتان برافراشته ماند مولاجان و نور هدایت کلامش، آنچنان قلوب را مجذوب خود ساخت که گویی نوای آهنگین کلامتان در کلام ایشان تجلی یافت...
بعد از شما صبوری و وقار در قاموس وارثان بر حقتان یکی پس از دیگری امتداد لبخند رحمت للعالمین به تمام دنیا بود... و اینک بیرق در انتظار طلوعی دوباره است در دستان او که پشت ابرهاست، اما نور وجودش همواره و همیشهمان را روشنا بخشیده.. .
کجاست آن لحظه که بیرق عاشقی و معرفت باز هم بر فراز قلوب منتظران خورشید حقیقت به اهتزار درآید. کجاست آن لحظه ناب... اللهم عجل لولیک الفرج
شهادت امام جعفر صادق(ع)، ششمین خورشید درخشان عصمت و امامت، بر تمام شیعیان و پیروانش تسلیت باد
تهیه و تنظیم: بنتالهدی صدر