بانوی معصوم آیینه ها

خانه جعفر بن موسی منتظر اتفاقی شگرف است. اتفاقی از جنس نور و روشنا.
ملائک صف بسته اند  بر در خانه  و به نظاره نشسته اند شادمانی اهالی خانه را.
آسمان ها و زمین را با طبق های نور و اطلسی آذین بسته اند و چهار طاق عرش را آراسته اند.
مدینه در تب و تاب آمدن نوزادی است که قرار است معصومیت را از نو معنا کند.  
شهر  میزبا ن حضور نوزاد  موسی بن جعفر است.
لحظه تولد نوزاد ، لحظه طلوع نور و روشنا است وعلی ابن موسی شادمان و خندان از تولد  خواهری  از جنس   ملکوت.
واژه ها از توصیف این لحظه با شکوه عاجزند،  زمان متوقف می شود و شکوه این لحظه را به نظاره می نشیند.
حضور با صلابت این خواهر قرار است  تکیه گاه  امن برادری باشد که راهی دیار خراسان خواهد شد و حریم حرمش   جایگاه دلهای رمیده و عاشقی که پر کشیده اند و خود را به شبکه های روشن و نقره فام ضریحش رسانده اند تا غبار راه از جان دل بربایند و عقده از دل گشایند و راز دل خویش را با بانو نجوا کنند .
همیشه در گوشه و کنار حرمش بوی فاطمه (س) می آید و  تلألو نور های حریمش بازتاب  پرواز ملکوتیان است.
 اینک بانو ، نظاره گر دلهای رمیده و عاشقی است که از جای جای  ایران به پابوس  قدوم پاکش رفته اند .
هوای حرم  و آرامش آن ، انسان را به یاد فطرت پاکی می اندازد که ارمغان بهشت  بوده است و در لابه لای روزمرگی ها به فراموشی سپرده شده است.
چه زیباست که در هیاهوی این دنیای رنگارنگ و پرفریب، مأمنی را داریم که در آن بیاساییم، در هوایش نفس بکشیم و در حریم حرمش، رنگ خدایی بپذیریم  .
میلاد سراسر نورش مبارک

تنظیم و نگارش: معصومه رحیمی


شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۲