مبعث؛ بر بلندای آستان بندگی

صادقانه بر حریم امن خدا پای نهادن در ذات مردی‌ست که «امین»ش نامیدند. کسی که کوه نور با تمام سختی‌اش،‌ در برابر نمازها و عبادت او نرم می‌شد و متواضع...  و زمین از صوت دل‌انگیز و حضورپر فروغش بال و پر می‌گرفت.
اینک زمان محمد(ص) است؛ پیامبری از تبار دوستی و درایت. او که با عشق، به رسالت برگزیده شد و بیرق صلح و سعادت به دست گرفت.
حرا، پناهگاه بی‌پناهی‌های روح رنجور محمد(ص)، میزبان اوست...
آنجا که سنگ‌هایش بر تنهایی حزن‌آلود او گواه همیشه تاریخ‌اند؛ 
نوایی نو به گوش می‌رسد؛ «اقرأ بسم ربک‌الذی خلق...» 
و حرا در حال و هوایی بدیع، غوطه‌ور شده...
اینجا مأمن ماندگار محمد(ص) است؛ در یک قدمی بت‌های بی‌جان و سرد مکه ؛‌ جایی که در هوای یخ‌زده‌اش مردم به خیال‌بافی و خواب غفلت غنوده‌اند؛گرمایی نجات‌بخش بر قلب امین بنی‌هاشم نازل می‌شود... "بخوان! بخوان به نام پروردگاری که تو را از خون بسته آفرید..."
***
اینک 40 روز است که خبری از لبخندهای پر طراوت محمد امین(ص) نیست و خدیجه(س) چشم به‌راه حرا است تا در اقیانوس آرامش حضور همسر،‌ شهر را نغز و بی‌مثال دریابد.
گویی کهکشانی از ایمان است که رهسپار مکه می‌شود؛ کوهی از باور و یقین! دریایی از آرامش و التیام...
محمد(ص) با قلبی مملو از بار سنگین رسالت،‌ نخستین گام‌های پیامبری را بر تن خسته مکه می‌گذارد. او پس از ابراهیم اینک طلایه‌دار توحید و یکتاپرستی‌ست؛ و تنها اوست که بار دیگر از روح خدا در کالبد یخ‌بسته مردمان این شهر می‌دمد. اینک زمان ایمان است؛ زمان علی(ع) ست؛ زمان خدیجه(س)...
اینجا آغاز تاریخ اسلام است؛ نقطه وصل بندگی و رها شدن از تمام بردگی‌ها: اشهد ان لااله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله


نگارنده: بنت‌الهدی صدر


دوشنبه ۰۵ خرداد ۱۳۹۳