جمعه موعود
شعبان به نیمه رسیده و هنوز دنیا، ظهوری آشنا را کم دارد... عطر نرگسهای مست که به مشام میرسد، دل تا دیدار کسی در همین نزدیکی پر میکشد.
آنجا که عقل به سجده در میآید، تپش قلبها به شماره میافتد و دریای چشمها متلاطم میشود...
با خود میگویی آیا آنکه کاینات در انتظار اویند در راه است؟ آیا ظهور نزدیک است؟
نگاهی میاندازیم به روزمرگیهامان! به آنچه دیدگانمان دیدنش را عادت کردهاند و گوشهایمان شنیدنش را...
دستهایمان چه بر میدارند؟ سرهامان به چه میاندیشند؟ و گامهامان به کدام سو بر میخیزند؟ ...
ظهور قشنگترین بهانه برای مرور خویشتن خویش است. برای احوالپرسی از حال و روز این روزهامان، تا قوارههایی را که برای خود ساختهایم و حقیقت را بهتر ببینیم...
امید داریم... به آینده، به انسان و به انسانیت؛نام او که میآید، روحمان سبک و درونمان سرشار از شکر و شادمانی میشود ؛ تا عرش را آذین میبندیم...
که مردی از جنس عصمت و آسمان خواهد آمد؛ از آغوش کعبه و از دل یکی از جمعههای سال...
و ای کاش جمعهی پیش رو جمعه موعود باشد، روز عید بزرگ...
اللهم عجل لولیکالفرج
میلاد حجتبنالحسن، صاحبالزمان، امام عصر(عج) بر تمام منتظران، عاشقان و شیفتگانش مبارک
نگارنده: بنتالهدی صدر