سلام بر خورشیدی که از پشت دیوارها تابید...
سامرا، اسارتگاه یازدهمین آیت معصومیت بود؛ قرارگاه دستان برافراشته ابو محمد(ع)، پدر جوان و در بند منجی موعود عالم.
معصومیت، با واژههای غربت و اسارت، پیوستگی قریبی دارد و بار حزن عصمت و پاکی امام حسن عسگری(ع) سالهاست گریبان سامرا را رها نمیکند. گویی هوای این شهر، قرنهاست گرفته و انتظار از لحظههای این شهر بود که آغاز شد... شاید این حزن و غربت، ارمغان سالهاییست که حسنبنعلی(ع) از پشت دیوارهای زندان شهر، چون خورشید بر مردم تابید و نور امید را در دل دوستداران خویش و عاشقان اهل بیت(ع) زنده نگاه داشت.
یازدهمین خورشید امامت، پارهای عیان از حقیقت زمان خود بود که اگرچه فرصت کوتاهی داشت اما آثار مهمی از تفسیر قرآن، نشر احکام و بیان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شیعیان دوران خود را به جای گذاشت.
حسنبنعلی(ع)، در اوان 29 سالگی به غیض کینه گرفتار شد؛ جام شهادت را از دستان ظلم زمانه نوشید تا بیرق هدایت در دستان نورانی و قدرتمند فرزند پاکش به اهتزار درآید. فرزندی که معجزه عصمت است و وجود مبارکش، آینده را به رستگاری، صلح و سعادت مژده میدهد...
این آغاز روایت انتظار است که جهان را شیدا کرده... ؛ آغاز زمزمه هر روز دعای فرج و نگاههایی که دلبسته ظهورند و با گذر هر نور آشنایی زیر لب میخوانند:
اللهم عجل لولیکالفرج
نگارنده: بنتالهدی صدر
چهارشنبه ۱۰ دى ۱۳۹۳