عرفه؛ سبزینهای از فطرت بشر...
عطر زیارت به مشام میرسد و عبور یکپارچه حاجیان، نقشی سپید میزند بر سفری که رنگ هجرت از خویش دارد.
عاشقان، کولهبار عشقورزی بسته و رهسپار منزلگاه دوستاند و دلها چه بیتاب و بیقرار آشنایی و ارادتند...
این رایحه بینظیر حج است که حاجیان را شیفته میکند... سفری که ریشه در حاجت دلهای در راه مانده دارد.
اینک رأس قرار عاشق و معشوق است، راس قرار بنده و معبود؛ رأس قرار دیداری که زینت شده به گلواژه معرفت...
اینک "عرفه" است و غریو عمیق نیاز در گوش جهان طنین انداخته ...
عرفه از راه میرسد و تشنگان حقیقت و شناخت، دل از تمام ظواهر بریده و روانه صحرا شدهاند... گویی در انتظار جوانهای تازهاند. سبزینهای که از فطرت بشر سربر میآورد؛ جان میگیرد و "باور زیستن" را روحی تازه میدمد.
این عید مؤمنان است. عید آنانکه حقیقتجویند و حتی خویشتن خویش را روانه قربانگاه میکنند.
قرار است تا آخرین ذره دلبستگیها پیشکش معشوق شود و اشک بشوید جانهای غبارگرفته را و "منیت" رنگ ببازد در آینه وجود!
ای شیفتگان! گوش جان بگشایید! «عرفه»ی بزرگ از راه رسیده است. ثانیهها را به رحمانیت و رحیمیت معبود یگانه گره زنید تا قلبمان در پناه یگانه معبود کونومکان نور حقیقت روشن گردد.
نگارنده: بنتالهدی صدر
شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۵