متون مناسبتی

هجرت سرخ

34 سال پیش مردانی از جنس حماسه برخاستند و جان بر کف،‌ بر دشمن فرصت‌طلب تاختند. آنان چون پرستوهای عاشق، میدان نبرد را پشت سر نهادند و در هجرتی سرخ، یاد خویش را جاودان ساختند... مردان سرزمین طلاییه و فاو ؛ غیورمردان دشت شلمچه و دهلاویه و آنان که حصارهای آهنین و مسلح را شکستند تا بذر آزادی در ... ادامه

چشم‌ها آینه‌بندان لطف و نگاه شماست...

مهربانی آشنای شما، خاطرات هر زائری را دگرگون می‌کند؛ از قدم زدن زیر سایه گنبد طلایی در صحن مبارکتان گرفته تا شور و حال زائران سقاخانه... شوق و شعف است که حین قدم‌زدن در حریم امن حرمتان وجود را فرا می‌گیرد؛ روح آزاد می‌شود و جان خسته جلا می‌گیرد؛ که گره تمام واگویه‌های گم‌شده در دستان مبارک ... ادامه

میلاد مهر کبریایی

خورشید در قلب مبارک ثامن‌الحج طلوع کرده و وجود معصومش را با قدوم خواهری یگانه و مهربان جلا بخشیده است؛ دردانه شیرین موسی‌بن‌جعفر(ع) در آغوش او جا خوش کرده و دیدگانش را به دیدار چهره نورانی پدر متبرک می‌کند. امروز روز اول ماه ذی‌القعده سال 183 هجری قمری است. روزی که داستان معصومانه دخت گرانقدر ... ادامه

هفته دولت، هفته ارج نهادن به همدلی و غیورمردی

دولتمردانی که با همتشان، بذر امید و کامیابی در خاک این سرزمین عزتمند کاشتند، با خون خویش این مزرعه سبز را آبیاری کردند و با یاد خویش آذینش بستند تا مردانگی و ایثار در خاطراتمان مانا شود.  و اینک 33 سال از روزگار حرکت ارزشمند رجایی و باهنر می‌گذرد... با هنر دولتمردی و دولتمداری، آبادانی ... ادامه

در سوگ هواخواه دانایی و درایت

بر آستان الهی آرمیدن،‌ آرامش مطلق است؛ چونان که در طمأنینه‌ی نمازی همیشگی باشی و به  بالا‌ترین مراتب تا پروردگار خویش نزدیک شوی. این هنر اولیا و انبیا‌ست. آنان که مردانی خدایی‌اند و آرامش وجودشان، جهان را تسخیر کرده است... بر جایگاه عروج ششمین آیت معصومیت ایستاده‌ایم. 25 شوال. آن‌هنگام که ... ادامه

جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید...

طاق‌های خلوص و بندگی در محراب نمازی روشن می‌شوند که پایان ماه میهمانی بزرگ خدا را خبر می‌دهد.هلال ماه شوال هویدا شده و دریای کرامت پروردگار در لحظه‌هایمان جاری می‌شود. مسافر، به مقصد رسیده و بار، به منزل. کاروان رمضان در منزل فطر، توقف کرده و عطر عید به مشام می‌رسد.پس دست‌ها را به سوی او بلند و ... ادامه

لحظه اجابت

آدم‌ها برای بیدار شدن، گاهی به یک تلنگر نیازمندند... شبیه یک قسم به ظرافت انجیر، قسم به لطافت زیتون؛ آدم‌ها، برای اجابت، گاهی به دنبال یک نگاه عمیق‌اند، یک آمین از ته دل... آدم‌ها، برای دریافت تجربه رسیدن، گاهی به چرخاندن یک دانه تسبیح میان انگشتان یک عزیز وابسته‌اند و تمام خواسته‌شان در ... ادامه

امشب باید امان گرفت...

امشب باید امان گرفت... از دستان کوچکی که با کاسه شیر و چشمان اشک‌بار در کوچه‌های کوفه راهی شده‌اند؛ از نگاه منتظر دخترکان و پسران  یتیمی که طعم تلخ از دست دادن پدر را دوباره می‌چشند؛ امشب باید امان گرفت ؛ از زخم زهرخورده مولای عالمیان و دردی که در تمام جانش دویده و بی‌صدا در قلب ... ادامه

پدر خاک

امشب آخرین شبی‌ست که «ابوتراب» کوبه‌‌ی خانه‌های یتیمان را می‌کوبد تا بر داغ جان‌های خسته‌شان مرهم باشد... آخرین شبی‌ست که صدای قهقهه کودکانه،‌ وقت دیدن کیسه‌های نان و خرما به گوش می‌رسد... آخرین شبی‌ست که آسمان، دستان پینه‌بسته «پدر خاک» را در نیایش و مناجات تجربه می‌کند . قلب زمان به تپش ... ادامه

نیمه رمضان؛ تجلی سخاوت و کرامت

ماه در آسمان شب‌های رمضان کامل است و روزهای پربرکتش به نیمه رسیده‌... فرشتگان قدوم فرزندی از جنس نیایش و بخشش را در آسمان‌‌ها نوید می‌دهند و محمد رسول الله(ص) بر پیشانی دردانه زهرا (س) بوسه می‌زند. رمضان‌المبارک است؛‌ لحظات اجابت دعا... و اینک زمان استعانت از مولای بخشندگی و کرامت ... ادامه

یک قدم تا خدا

دارد آرام آرام لحظه‌هایمان را فرا می‌گیرد...حال و هوایش؛ سوز و نوایش؛ شور و اشتیاقش...دارد قدم به قدم دل‌ها را به هم نزدیک و دست‌ها را به میهمانی عرش دعوت می‌کند.رمضان‌المبارک از راه رسیده و ساعت‌ها و ثانیه‌ها را هیبت و صلابت بخشیده؛ گویی مدت‌هاست در انتظار شنیدن صوت اذان، بر سر سفره‌های افطارش ... ادامه

جمعه موعود

شعبان به نیمه رسیده و هنوز دنیا، ظهوری آشنا را کم دارد... عطر نرگس‌های مست که به مشام می‌رسد، دل تا دیدار کسی در همین نزدیکی پر می‌کشد.آنجا که عقل به سجده در می‌آید، تپش قلب‌ها به شماره می‌افتد و دریای چشم‌ها متلاطم می‌شود...با خود می‌گویی آیا آن‌که کاینات در انتظار اویند در راه است؟ آیا ظهور نزدیک ... ادامه

شروع شیرین شکفتن...

جوانی اوج  زیستن ست؛ آغاز فتح ارتفاعات موفقیت ... جوانی، چون تردی گلبرگ‌های نوشکفته زیباست و چونان رودخانه‌های قدرتمند جاری و پرحرکت... جوانی آغاز شاد بودن و شاد ماندن است؛ شروع شیرین شکفتن و فرصتی برای چیدن تکه‌های معمای خوشبختی‌ کنار یکدیگر... گام برداشتن بر مسیر سعادت، درست از رأس ... ادامه

سلام بر پدر مهربان انقلاب

سال‌ها پیش مردان و زنان این سرزمین دعوت «فرزند خمین» را  لبیک گفتند و دل به مکتب وی سپردند. آنان‌که با مشت‌های گره‌کرده  ظلم را پس زدند و عطر گل‌های تازه را جایگزین بوی باروت  و ترس کردند... سه دهه از آن روزگار می‌گذرد و اینک سلام می‌کنیم بر شهیدانی که بر مسیر سبز پیرجماران گام ... ادامه

میلاد سرور وارستگان عالم مبارک باد

در بارگاه پروردگار که نیایش‌کنندگان را دوست می‌دارد،‌ مولای ساجدان و عابدان، فرزندی‌ست از تبار علویون... مردی از جنس خلوص و سکوت... امامی معصوم، از جنس نماز و نیایش... هم‌او که صحیفه کلامش قلب را تسلی می‌بخشد، روح را خرمی و گره‌گشای زبان الکن است در برابر عظمت ایزد... در قاموس بندگی، ... ادامه

میلاد سردمدار دریادلان تاریخ

ثانیه‌ها قدمگاه روزهای پرشکوه شعبان‌اند... اینک زمان طلوع ماه، در آسمان بنی‌هاشم است. زمان گام‌نهادن فرزند نیکی و دلاورمردی بر عرصه ارادت به آستان عصمت... چشمان شیر خدا به رخسار فرزند نورسیده‌اش، نوری تازه می‌گیرد؛ روح و جانش جلا می‌یابد و بی‌اختیار بر بازوان کوچک عباس‌بن‌علی بوسه ... ادامه

حریم امن ثارالله

زمان،‌ زمان آذین شدن عرش و آسمان است. ساعت بر لحظه آمدن فرزند محبوب رسول‌الله(ص) چرخیده ...  بر لحظه میلاد ثارالله... اینک سوم شعبان است. روز نیایش علی‌بن ابی‌طالب(ع). روز پاداش فاطمه(س). فرزندی بر زمین پای نهاده است که «خون خدا» نام خواهد گرفت و آواز دلدادگی‌اش در مکتب بندگی،‌ گوش ... ادامه

صدای ماه مهربانی به گوش می‌رسد...

نوای دل‌انگیز و  پربرکت شعبان به گوش می‌رسد. نوای عاشقان سجاده‌نشین که شبانه‌های پر نیایش را زنده می‌کنند و تمام شهر را عطر عاشقی برمی‌دارد. شعبان از راه رسیده است و احساس جاری‌اش ثانیه‌ها را پر کرده...شعبان این سبزترین ماه سال. عبادت و عبودیت است که از همان ابتدای ماه پررنگ می‌شود ... ادامه

مبعث؛ بر بلندای آستان بندگی

صادقانه بر حریم امن خدا پای نهادن در ذات مردی‌ست که «امین»ش نامیدند. کسی که کوه نور با تمام سختی‌اش،‌ در برابر نمازها و عبادت او نرم می‌شد و متواضع...  و زمین از صوت دل‌انگیز و حضورپر فروغش بال و پر می‌گرفت. اینک زمان محمد(ص) است؛ پیامبری از تبار دوستی و درایت. او که با عشق، به رسالت ... ادامه

وداع با آقای صبوری‌ها

آسمان کاظمین در پرده‌ای از ابر و سایه تنیده ...آسمان «مقابر قریش» است که گویی خاری سوزناک در قلبش خلیده  ...آنجا که اسارت‌گاه موسی‌بن جعفر (ع)  شده و زندان «سندى بن شاهک» تنها گوشه کوچکی از تاریکی آن است.اینجا شهر ناتوانی و ذلت ظلم در برابر کظم غیض مردی از تبار خاندان بنی‌هاشم است. محل ... ادامه